جستجوگر رمز و رازهای ساده



  1. حرکت صبح زود نداشته باشیم مثلا 4 یا 5، 6.5 به بعد خوب است. در این سفر هم صبح خیلی زود بیدار شدن مثل سفر کیش باعث شد یک خستگی انباشته تا اخر نداشته باشیم.
  2. طوری برنامه ریزی کنیم که حداکثر 8 شب به محل اقامات برسیم تا بعد از اسکان پیدا کردن و شام خوردن، حداکثر 10.5-11 بخوابیم.
  3. محل اقامات کف سرامیک داشته باشد (فرش و موکت قابل قبول نیست). محل اسکان بندرعباس این مشکل را داشت.
  4. سه روز برای قشم کم بود حداقل چهار روز +2 شب اقامت بین راهی یعنی در مجموع سفر قشم تقریبا یک هفته زمان نیاز دارد.
  5. محل اقامت و زمان و رفت و برگشت باید قطعی مشخص شده باشد. مشغولیت فکری قبل از سفر مثلا رفتن به اصفهان یا تغییر زمان برگشت خیلی اذیت کننده بود. + اینکه
  6. دور هم بودنه ولی خیلی خوب بود شوخی هایی که در زمان جمع شدن دور هم داشتیم واقعا انرژی می داد که در سفرهای تک خانواده ای این را نداریم.
  7. دیدن جزیره هرمز با توجه به هزینه، زمان، صبح زود بیدار شدن، خستگی پیاده روی زیاد به نظرم خیلی به صرفه نبود.
  8. بردن ماشین، سوار هاورکرفت کردنش، رفتن به جاذبه های مختلف در هر زمان که  می خواستی و هر مدت که می خواستی بمانی، توقف در بین راه مثل حاجی آباد، برنامه ریزی دست خودت، بازار رفتن با ماشین به جاهای مختلف و دست خودت به نظرم خیلی خوب بود.



  1. زمان آغاز و پایان سفر باید از یک ماه قبل قطعی شده باشد.
  2. محل اقامت و شام و ناهار باید از قبل نهایی شده باشد.
  3. مسیر سفر باید از قبل مشخص شده باشد.
  4. هزینه خرید باید از قبل مشخص شده باشد.
  5. روزانه بیش از 8 ساعت رانندگی برنامه ریزی نشده باشد.
  6. خیلی خوب است هر جا بازارچه ای بود که تولیدات بومی را می فروختند توقف داشته باشیم مثل بازارچه خرمای حاجی آباد یا بازار ماهی خرمشهر
  7. در موارد زیر وا ندهیم : ارتباط با خدا (نماز با توجه و قرآن)، تمیزی و مرتب بودن ماشین، مصرف شیرینی جات (بخاطر خراب شدن دندان)
  8. در برنامه ریزی سفر باید از ایده آل گرایی اجتناب کرد. ایده آل گرایی یعنی برنامه ریزی فشروده مثل رسیدن از تهران به بندرعباس یا از اون بدتر از قشم به تهران بدون اقامت در شب یا برنامه ریزی سه ساعته-ساعت 5 تا 8- برای خرید از قشم و درگهان در روز آخر)

  1. ارتباط با خدا (نماز با توجه، قرائت قرآن) ترک نشود.
  2. دادن داروهای حسنا در اولویت است.
  3. وقت روزانه برای صحبت با همسر (حداقل 10 دقیقه)
  4. وقت روزانه برای بازی با حسنا (حداقل نیم ساعت)
  5. وقت روزانه برای کمک در کارهای خانه (حداقل 10 دقیقه)

من کارهای جدیدی را که در محل کار امروز به من تخصیص داده می شود، از فردا شروع می کنم.

امروز را می گذارم برای تغییر برنامه ی زمان بندی کارهایی جاری (البته اینکه می گویم تغییر زمان بندی کارها نه اینکه برای همه کارهای یک زمان مشخص دقیق و وجود داشته باشد نه، یک چیزی در ذهن آدم هست که مثلا این کار را تا این موقع انجام می دهم، این کار را تا ان موقع، و با این تغییر خودبخود جا و مدت این کارها عوض می شود)

(ایده از روز ارجاع پروژه مدیریت عملکرد به من-11 دی 97)


مدیریت استراتژیک منابع انسانی ماحصل ترکیب و تعامل بین مدیریت استرات‍ژیک و مدیریت منابع انسانی است.


واحد منابع انسانی می بایست، عملکرد کل سازمان را با عملکرد تک تک افراد گره زده، آنها را همسو نماید لذا شامل دو محور زیر می باشد:


که در این بین جبران خدمات برای پیوند زدن و همسو کردن این رابطه نقش کلیدی دارد.

دو مثال:

شاخص های ارزیابی عملکرد باید با استراتژی های کلی سازمان و استراتژی های عملیاتی واحدها هماهنگی داشته باشد یعنی اگر مثلا استراتژی ارتقاء کیفیت از طریق توسعه کار تیمی است، شاخص های ارزیابی عملکرد هم باید به عملکرد تیم اهمیت بیشتری بدهند تا عملکرد فرد.

یا در مورد سیستم پاداش، این سیستم هم باید با استراتژی های سازمان همسو طراحی شود به این معنی که اگر مثلاً استراتژی سازمان تنوع در فناوری است و به طور مرتب فناوری های جدید اخذ می کند، سیستم پاداش باید مبتنی بر کسب مهارت های جدید لازم برای بهره برداری هرچه مفیدتر از این فناوری ها طراحی گردد. یا اگر استراتژی سازمان ارتقاء رضایت مشتری است، سیستم پاداش باید رفتارهای مشتری مدارانه را تقویت نماید.


منبع:


جبران خدمات دارای دو جنبه است. یکی پرداختی که به کارکنان می شود و دیگری هزینه ای که بر سازمان تحمیل می کند.

پرداخت به کارکنان مایه ی جذب، نگهداری و انگیزه افراد نخبه می شود و از طرفی اصلی ترین هزینه جاری سازمان ها را تشکیل می دهد.


منبع:


از میان نیازهای متعدد و متنوع انسان، پول تا سطح چهارم نیازها طبق سلسله مراتب مازلو دخالت دارد و جای هیچ شکی و تردیدی نیست که از جمله مهم ترین انگیزاننده هاست. خصوصا در کشورهایی مثل ایران که حقوق افراد با هزینه های زندگی تناسب ندارد، اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کند.


منبع:


تجربه های نوروز 98:

1-     عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)

2-     13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 به‌در نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و  آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم  و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)

3-     بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.

4-     برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردان‌تر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .

5-     قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.


1-     اهل برنامه ریزی نبودن پدرخانم محترم: آقاجون کلا اهل با برنامه عمل کردن نیستند نه در کلان و نه در خرد نه در تعداد روزهای سفر و تعداد روزهای ماندن در هر محل و زمان حرکت و نه در قرارهای کوچک بعد از زیارت. این خیلی من را که اهل برنامه ریزی و متعهد به برنامه و قول و قرار هستم اذیت می کند لذا فقط سفرهایی را با ایشان می شود رفت که محل‌های اقامت مان از قبل مشخص و برای آن پول پرداخت شده باشد تا امکان تخطی از برنامه وجود نداشته باشد.

2-     عدم از خود گذشتگی: اینکه کسی هم فقط به فکر خودش هم باشد (برای زیارت، خواب، و .) بازهم خیلی اذیت کننده است.

3-     بلاتکلیفی و بهداشت: سفر کربلای نوروز 98 ، 2 مشکل بزرگ داشت یکی همان بلاتکلیفی‌های زیاد که ناشی مشخص نبودن محل اقامت مان بود و زیاد الاف می شدیم مثل الافی ورود به نجف، ورود به کربلا، خروج از کربلا و دومی مساله بهداشت بود که خیلی هم ضعیف بود  و سخت گذشت هم در خانه ابوارغم و هم در حسینیه کربلا.

4-     اخلاق همسفران: پدر خانم و با جناق هم که خیلی خوب هستند ولی اخلاق خاصی دارند و اون تواضع و صمیمیت و از خود گذشتگی که تو دوست داری کمتر در ایشان دیده می شود لذا ترجیح خودم این است که تا جای ممکن مستقل سفر برویم .

5-     در قالب برنامه قرار گرفتن با اتوبوس های عتبه: بلیط عتبه برای سامرا و مهران خیلی خوب بود چراکه به همه ما برنامه داد حتی پدرخانمJ

6-      پول خرج کردن: برای اینکه حساب و کتاب ها پیچیده نشود، مثل سفر قشم، یک نفر باید مسئولیت ثبت هزینه‌ها را داشته باشد + اینکه اگر از ارز شخصی خودت استفاده شد دیگر آن را نباید برای خانواده خرج کنی مثل 10 دیناری که گرفتی و مقداریش رو برای سفر خرج کردی ولی کنترل آن از دست رفت. اگر پول گرفتی باید برای خانواده خودت فقط خرج کنی و برای خرید های عمومی دوباره از مادرخرج پول بگیری.

7-     هماهنگی رفتن به حرم ها:  هم خیلی سخت بود ولی اگر با کاروان بودیم وقت مان دست خودمان بود.

8-     مدت رانندگی در سفرها: وقتی مستقل سفر می روی خصوصا سفرهای طولانی، باید بیشتر از 8 ساعت برنامه رانندگی نگذاری تا بتوانی از باقی فرصت برای توقف در مناظر زیبا و گرفتن عکس استفاده کنی مثل بیستون، کشتزارها و کوه های ایلام و . .

9-     دقیق درآوردن مناسبت‌ها: قبل از هر سفری تقویم و مناسبت ها را باید دقیق نگاه کرد مثل تولد حضرت علی که در این سفر حواسمان به آن نبود و بعد از هم باید قاطعانه برنامه پیشنهادی می دادی با لحاظ کردن محدودیت های خودت مثل اینکه تازه مرخصی های قشم را گرفته بودی و 4 روز واقعا زیاد بود مجدد مرخصی می گرفتی.

10- مدت اقامت در نجف و کربلا: سه شب نجف و سه شب کربلا برنامه خیلی منطقی و خوب و کافی ای برای سفر به کربلاست.

11-  جمع بندی: در مجموع سفر کربلا باید با کاروان با هتل بهداشتی و نزدیک هرم ها، هر 5 سال حدودا کافی است. این جور سفرها را اصلا نمی شود با خانواده ها رفت چرا که از زیارت هم به دلیل بی برنامگی‌ها و بلاتکلیفی ها می افتی.


تجربه های نوروز 98:

1-     عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)

2-     13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 به‌در نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و  آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم  و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و .)

3-     بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.

4-     برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردان‌تر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و . .

5-     قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.

6- چند چیزی که روی رویکردهای من تاثیر خوبی گذاشته:

  • جمله فیلم هیئت مدیره: اگه حرفت دو تا بشه، دیگه اعتبار نداری.
  • دقت مادر خانم در انجام کارها در مسافرت خصوصا در ظرف شستن: در حال انجام هر کاری باید تمرکز کامل روی اون داشت.
  • نقل حدیث پیامبر توسط حاجاقای رضای یوسف آبادی: خدا دوست داره کار دقیق و محکم انجام بشه.




1-     اهل برنامه ریزی نبودن همسفر بزرگ:  کلا اهل با برنامه عمل کردن نیستند نه در کلان و نه در خرد نه در تعداد روزهای سفر و تعداد روزهای ماندن در هر محل و زمان حرکت و نه در قرارهای کوچک بعد از زیارت. این خیلی من را که اهل برنامه ریزی و متعهد به برنامه و قول و قرار هستم اذیت می کند لذا فقط سفرهایی را با ایشان می شود رفت که محل‌های اقامت مان از قبل مشخص و برای آن پول پرداخت شده باشد تا امکان تخطی از برنامه وجود نداشته باشد.

2-     عدم از خود گذشتگی: اینکه کسی هم فقط به فکر خودش هم باشد (برای زیارت، خواب، و .) بازهم خیلی اذیت کننده است.

3-     بلاتکلیفی و بهداشت: سفر کربلای نوروز 98 ، 2 مشکل بزرگ داشت یکی همان بلاتکلیفی‌های زیاد که ناشی مشخص نبودن محل اقامت مان بود و زیاد الاف می شدیم مثل الافی ورود به نجف، ورود به کربلا، خروج از کربلا و دومی مساله بهداشت بود که خیلی هم ضعیف بود  و سخت گذشت هم در خانه ابوارغم و هم در حسینیه کربلا.

4-     اخلاق همسفران: همسفر بزرگ و همسفر دیگر هم که خیلی خوب هستند ولی اخلاق خاصی دارند و اون تواضع و صمیمیت و از خود گذشتگی که تو دوست داری کمتر در ایشان دیده می شود لذا ترجیح خودم این است که تا جای ممکن مستقل سفر برویم .

5-     در قالب برنامه قرار گرفتن با اتوبوس های عتبه: بلیط عتبه برای سامرا و مهران خیلی خوب بود چراکه به همه ما برنامه داد حتی پدرخانمJ

6-      پول خرج کردن: برای اینکه حساب و کتاب ها پیچیده نشود، مثل سفر قشم، یک نفر باید مسئولیت ثبت هزینه‌ها را داشته باشد + اینکه اگر از ارز شخصی خودت استفاده شد دیگر آن را نباید برای خانواده خرج کنی مثل 10 دیناری که گرفتی و مقداریش رو برای سفر خرج کردی ولی کنترل آن از دست رفت. اگر پول گرفتی باید برای خانواده خودت فقط خرج کنی و برای خرید های عمومی دوباره از مادرخرج پول بگیری.

7-     هماهنگی رفتن به حرم ها:  هم خیلی سخت بود ولی اگر با کاروان بودیم وقت مان دست خودمان بود.

8-     مدت رانندگی در سفرها: وقتی مستقل سفر می روی خصوصا سفرهای طولانی، باید بیشتر از 8 ساعت برنامه رانندگی نگذاری تا بتوانی از باقی فرصت برای توقف در مناظر زیبا و گرفتن عکس استفاده کنی مثل بیستون، کشتزارها و کوه های ایلام و . .

9-     دقیق درآوردن مناسبت‌ها: قبل از هر سفری تقویم و مناسبت ها را باید دقیق نگاه کرد مثل تولد حضرت علی که در این سفر حواسمان به آن نبود و بعد از هم باید قاطعانه برنامه پیشنهادی می دادی با لحاظ کردن محدودیت های خودت مثل اینکه تازه مرخصی های قشم را گرفته بودی و 4 روز واقعا زیاد بود مجدد مرخصی می گرفتی.

10- مدت اقامت در نجف و کربلا: سه شب نجف و سه شب کربلا برنامه خیلی منطقی و خوب و کافی ای برای سفر به کربلاست.

11-  جمع بندی: در مجموع سفر کربلا باید با کاروان با هتل بهداشتی و نزدیک هرم ها، هر 5 سال حدودا کافی است. این جور سفرها را اصلا نمی شود با خانواده ها رفت چرا که از زیارت هم به دلیل بی برنامگی‌ها و بلاتکلیفی ها می افتی.


  1. ارتباط با خدا (نماز با توجه، قرائت قرآن) ترک نشود.
  2. دادن داروهای حسنا در اولویت است.
  3. وقت روزانه برای صحبت با همسر (حداقل 10 دقیقه)
  4. وقت روزانه برای بازی با حسنا (حداقل نیم ساعت)
  5. وقت روزانه برای کمک در کارهای خانه (حداقل 10 دقیقه)
  6. نماز با توجه و اول وقت، ورزش، کتاب خواندن از مولفه های زندگی ایده آل من است، از همین حالا اجراش کن.
  7. همه چیز آخرشب مرتب بشه. بلافاصله بعد قضا ظرف ها شسته بشه. کارهای عقب مونده و تعمیراتی ها همیشه در اولویت است.
  8. مهم ترین دارایی هر آدم حسابی دو چیز است یکی اعتبارش و دیگری زمانش پس اعتبارت خدشه دار نشود مثلا حرفت دو تا نشود  و  لذت از زندگی در زمان حال ببر.
  9. بازی طولانی 5 شنبه ها صبح
  10. تعمیرات مثل تعمیر پکیج باید اساسی و به دست فرد مورد اعتماد باشد (برای پیدا کردن فرد مورد اعتماد وقت بگذار )
  11. هر وسیله ای برای خونه می خوای بخری یا کاری انجام بدی، به فکر ماندگار بودنش باش.
  12. استیو جابز:کار اشتباه رو باید در هر مرحله از کار که متوجه اشتباه شدیم، متوقف کنیم مثل توقف فروشگاه اپل  بعد از 6 ماه کار روی آن.
  13. استیو جابز:نظم و حتی طراحی محل زندگی و کار روی فرهنگ سازمانی ما تاثیر می گذارد.
  14. استیو جابز: کار داخل خانه: چیز خاص تولید کن، تبلیغ کن بفروش.
  15. استیو جابز: پول در آوردن مهم نیست، می خواهم خدمت جدیدی ارائه بدهم (لباس های بسیار شیک بچگانه با قیمت مناسب.)
  16. اکبر لاجوردیان: دنبال کاری رفتی دست خالی برنگردد.

  1.  اول همه ی کارهای در دست را تمام کن بعد به کار غیرسازمانی بپرداز.
  2. ایمیل هر نیم ساعت باز و همانجا جواب داده شود.
  3. فرم هایی که می خواهی طراحی کنی مثل فرم شناسنامه مدیریت عملکرد، از ساده ترین شکل یعنی در ورد شروع کن.
  4. در پاسخ به درخواست مدیر تامل کن و بعد جواب بده.



1- آمار: کار آماری پرتو : بررسی فرض هر چه تمایز در نمرات ارزیابی عملکرد بیشتر باشد رضایت از مدیریت عملکرد هم بیشتر می شود. از روی محاسبه کوواریانس که حدود 0.4 شده بود. میانگین انحراف معیار هر بخش (میانگین میانگین نمرات 12 ماهه پرسنل) محاسبه شده و با رضایت از آیتم مدیریت عملکرد، همبستگی آن سنجیده شده است.


  1. عدم پیگیری برنامه ها که خودش ناشی از این است که تصویر کلی که برنامه های واحدهای مختلف در راستای چه استراتژی است نداریم
  2. تعدد مدیران و سختی زیاد جلب اعتماد و نظر ایشان
  3. نگاه فروشندگی داشتن به کارهای منابع انسانی ما نباید ایده مان را بفروشیم مثل یک فروشنده ما باید نیاز درخواست کننده را بشنویم طوری با یک دید جامع نیاز او  و سایرین پوشش داده شود به او پاسخ دهیم حالا شاید ما برای اینکه راه حل مان عمومی و برای همه سازمان باشد، کاملا متناسب بانیاز فرد درخواست کننده نباشد و اینجا هنر ما این است که بتوانیم برایش توضیح دهیم که چرا راه حل ما کاملا فیت شما نیست و باید منعطف تر طراحی می شده است.
  4. نقدها به نگاه فروشندگی: 1- ما به سایر واحدها خدمات می دهیم معنی اش این است که نیاز آنها را بر طرف می کنیم و این نیست بخواهیم مثل مشتری که وارد مغازه مان می شود، با تعریف و تمجید چیزی را به او بفروشیم. 2- مشتریان مغازه ارتباطی با هم ندارند ولی مشتریان ما کاملا مرتبطند و با هم برخورد دارند و لذا باید یک پکیج کلی برای آنها دید (مورد دوم باید بهتر نوشته شد، نقد اصلی ازذهنم پرید:))



1- آمار: کار آماری پرتو : بررسی فرض هر چه تمایز در نمرات ارزیابی عملکرد بیشتر باشد رضایت از مدیریت عملکرد هم بیشتر می شود. از روی محاسبه کوواریانس که حدود 0.4 شده بود. میانگین انحراف معیار هر بخش (میانگین میانگین نمرات 12 ماهه پرسنل) محاسبه شده و با رضایت از آیتم مدیریت عملکرد، همبستگی آن سنجیده شده است.


2- تسلطی روی حوزه های مالی نداری، هم برای ارزیابی شرکت ها مثل جایزه تعالی این خیلی مهم و بدردبخور است و هم برای حوزه بررسی های بنیادین بورس


  1. عدم پیگیری برنامه ها که خودش ناشی از این است که تصویر کلی که برنامه های واحدهای مختلف در راستای چه استراتژی است نداریم
  2. تعدد مدیران و سختی زیاد جلب اعتماد و نظر ایشان
  3. نگاه فروشندگی داشتن به کارهای منابع انسانی ما نباید ایده مان را بفروشیم مثل یک فروشنده ما باید نیاز درخواست کننده را بشنویم طوری با یک دید جامع نیاز او  و سایرین پوشش داده شود به او پاسخ دهیم حالا شاید ما برای اینکه راه حل مان عمومی و برای همه سازمان باشد، کاملا متناسب بانیاز فرد درخواست کننده نباشد و اینجا هنر ما این است که بتوانیم برایش توضیح دهیم که چرا راه حل ما کاملا فیت شما نیست و باید منعطف تر طراحی می شده است.
  4. نقدها به نگاه فروشندگی: 1- ما به سایر واحدها خدمات می دهیم معنی اش این است که نیاز آنها را بر طرف می کنیم و این نیست بخواهیم مثل مشتری که وارد مغازه مان می شود، با تعریف و تمجید چیزی را به او بفروشیم. 2- مشتریان مغازه ارتباطی با هم ندارند ولی مشتریان ما کاملا مرتبطند و با هم برخورد دارند و لذا باید یک پکیج کلی برای آنها دید (مورد دوم باید بهتر نوشته شد، نقد اصلی ازذهنم پرید:))
  5. کند بودن روال اصلاح ها مثلا برای ارتقاء حرفه ای من سه سطح اصلاح دارم یکی همین اصلاحات ظاهری روش اجرایی، دوم اصلاح شکل ارزیابی توسط مدیران سلسله مراتب، سوم موضوعیت نداشتن کلا ارتقاء حرفه ای و ایجاد مسیر موازی برای جبران ارتقاء عمودی



داستان مربوط به تصمیم گیری در مورد اینکه در روز پنجشنبه قبل از سفر اول برای فیلم مدیریت سرمایه وقت بذارم که چند هفته ای است باز است یا برای پیدا کردن آدرس گلخانه در شمال و بررسی خاک برگ مناسب برای آوردن از شمال؟

به نظرم با یک سوال ساده ولی راهبردی می توان اولویت را تشخیص داد:

اگر به هر دلیلی وقت نشه گذاشت برای هیچ کدام شون، کدوم بیشتر اذیتت میکنه؟

خوب با این سوال مشخصه که جواب اولویت دادن به کارها و بررسی های قبل از مسافرته چراکه فرصت کمی برای جبرانش داریم و باید همه چیز از قبل آماده و برنامه ریزی شده باشه.

17 مرداد 98


1- برای جلساتی که تهیه محتوای مورد بحث بر عهده توست، باید حداکثر روز قبل آماده شود حتی اگر خیلی کم مثلا در حد یک ربع هم زمان می برد، اما چون برای روز جلسه، وضعیت کارها و سرشلوغی ها اصلا مشخص نیست، حتما باید روز قبل از جلسه آماده باشد (تجربه جلسات تهیه شناسنامه مدیریت عملکرد)

2- برای جلساتی که کاری را دیگران باید انجام دهند، اول هفته قبل از جلسه باید پیگیری ها را شروع کرد.



تحلیل فیلم مدیریتی به شکلی که در توگا داریم که فیلم را به طور کامل در ساعت کاری پخش می کنیم و سپس روی آن تحلیل انجام می شود، یک بخش زیادی جنبه تفریح و خستگی در کن دارد که در میان مشغله های فراوان سازمانی در روزهای اوج کار می تواند مفید باشد.

  1. بعد اخلاقی (صداقت، وفای به عهد، احترام، مهربانی، و )
  2. بعد اعتقادی (نماز، حجاب، و .)
  3. بعد فرهیختگی (انس و با شعر، کتاب و .
  4. بعد دانشی (انس با کتاب های علمی و .
  5. بعد ارتباطی (تعامل خوب و سریع با بچه های دیگر و .
  6. بعد ورزشی: شنا
  7. بعد اعتماد به نفس: راحت اظهار نظر کند، به میان جمع همبازی هایش برود و .
  8. بعد استقلال: خودش کفش ها و لباس ها و رخت خوابش را بیاورد
  9. بعد نظم: کفش هایش را منظم بگذارد، وسایل باز

ادامه مطلب


1-خرید میوه و سبزیجات و . از آدم های مسن تر، کسانی که اول بازار ستنتی بساط کرده اند تا کمکی به آنها باشد.

2- خرید لباس و تیشرت از برندهای ایرانی برای تقویت اقتصاد کشور و اشتغال زایی

3-برنامه ریزی با نماینده خانواده ها

4- پارک جنگلی نور جایی خیلی بزرگ و خوبی برای پیک نیک بود-

5- مسافرت با خانواده ها یک سال درمیون یا یکی اول تابستان و دیگری آخر تابستان، خصوصا بخاطر داروی فرزند که در مسافرت ها فرصت کافی برای دادن طبق برنامه ی آن وجود ندارد.

6-تجربه مسجد رفتن برای نماز خیلی خوب بود.


1- خیلی خوب که اگر دنبال جایی برای پیک نیک هستید و رسیدید به منطقه ی مورد نظر و حالا باید جای نشستن رو مشخص کنید، اگر دو تا یا چندتا ماشین هستید از هم جدا بشید و بجای اینکه همه پشت سر اولی راه بیفتن و اولی با فشار ناشی از اینکه بقیه دنبالشن نتونه جایی که از نظر خودش مناسبه انتخاب کنه و تلاش کنه هرچه سریع تر جایی پیدا بشه، ماشین ها از هم جدا شوند و هر کدام جداگانه دنبال جا بگردند. (بلاغلار نیر و پل معلق مشکین شهر)

2-حیف شد پل معلق مشکین‌شهر رو نرفتیم، خصوصا بعضی از همسفرها خیلی دوست داشتند که اونو تجربه کنن.

3- یادمون باشه که ساعت 8-9 شب که هنوز نماز هم نخودین، زمان مناسبی برای بازار رفتن اون هم در شهری که بلدش نیستی، نیست (بازار شب آخر اردبیل)


از طریق جواب دادن تلفن در کنار همکار و مثلا پیگیری مسائل پزشکی خانواده، به صورت غیر مستقیم داری همکارت را در جریان گرفتاری هایت قرار می دهی مثل زمانی که برای آزمایش ها، دکتر و داروی حسنا هم با خانومت، هم با آزمایشگاه هم با مطب دکتر در اتاق صحبت می کردی.


کارهای بی اهمیت را هم باید در اولین فرصت انجام داد کارهایی که می دانیم شاید خیلی هم مفید نیست، مثلا شناسنامه های تعالی .

نکته اصلی این است که شما باید همیشه آرامش داشته باشی و فشار عقب ماندگی کارها را حس نکنی چرا که یک مساله بی اهمیت می تواند آرامش روحی تو را تحت تاثیر قرار بدهد.

حتما مواقعی پیش می آید که خیلی وقت کم داری و سرت شلوغ است و حالا وقت آن می شود که باید یک سری کارهای کم اهمیت را تحویل دهی مثل همین تهیه شناسنامه های تعالی در مرداد 98 که اوج برنامه های مسافرت و برنامه های مدیریت عملکرد و غیره است. به علاوه اینکه در این بین می بینی چندکار دیگر هم بهت اضافه شد.

در سازمان کارهای قابل پیش بینی نیست و همیشه باید یک قدم جلوتر بود و هیچ کاری حتی کارهای کم اهیمت را به تعویق نیانداخت.

آرامش مهم ترین عامل برای استفاده ی مناسب از زمان، یادگیری و عزت نفس و است.

 


همان طور که در بازار بورس، روند کلی بازار مثلا صعودی بودن روی روند سهم ها تاثیرگذار است در سازمان هم روند حاکم بر جامعه تاثیر گذار است و برای همراستا کردن آن با خود فشار می آورد. مثالش می شود قبول مدارک تحصیلی در توگا.

این رویکرد به صورت کلی این گونه می تواند بیان شود که شرایط جامعه بزرگ تر به جامعه ی زیرمجموعه برای همرستا کردن با خود همیشه وجود دارد. مثلا شرایط مدیریت ها در سازمان تمایل دارند که شرایط شان به سطح بخش ها هم تسری پیدا کند.

نتیجه گیری:در صورت ایجاد اصطکاک با مدیر بخش، اقداماتی که در جهت سطح مدیریت یا معاونت است و با سلیقه آنها جور است،احتمال موفقیت بیشتری دارد.


اگر عنوان مقاله و مقدمه آن جذابیت داشت، مولف در 2-3 سرفصل بعدی، مهم ترین نکات را اورده و بقیه مقاله احتمالا چیز چندان زیادی ندارد. مثل مقاله دکتر علوی در باب عوامل موثر در افراد از جنبه اینکه چقدر سهم شکست ها/موفقیت را به خود نسبت می دهند و چقدر به دیگران؟

که مهم ترین نکته اش به نظرم این بود که بعضی از افراد حد خودشیفتگی بالایی دارند و بیشتر دیگران را مسئول خدمت دهی به خود می دانند که ناشی از روش تربیتی ایشان بوده است.


در کارهای سازمان پیشقدم و جلوتر از بقیه و برنامه ها باش.

تجربه ی پیش قدم بودن و جلوجلو کارهای مانده بر زمین را که در خانه انجام میدهی، ضمن اینکه کارها انجام میشود، آرامش روانی میگیری،   تصویری از تو می سازد که هم شایسته ای و هم برای رهبری شایسته تر از دیگرانی.

(تجربه مسافرت بابلسر-آبان 98)


اسلایدهایی که از آنها نتیجه خاصی نمی خواهید بگیرید را اصلا لازم نیست در جلسه با مدیر عامل مطرح کنیم و وقت جلسه را بگیریم، مثل اسلایدهای زیر در پرزنت مدیریت عملکرد:

تغییر بازه ارزیابی

وجود معیارهای خاص برای ارزیابی مدیران

استقبال از تدوین معیارهایی برای ارزیابی وظایف مدیریتی مدیران

حتی موارد زیر:

داشتن معیارهای اختصاصی

برگزاری جلسه رسمی بازخورد بعد از هر ارزیابی

 

با این موارد خوب ارتباط برقرار کرد:

اطلاع رسانی امتیاز در حال حاضر

استفاده موثر از کارانه به عنوان ابزار انگیزشی

تعیین شاخص ها یا مصادیقی برای توزیع پاداش عملکرد ویژه

اطلاع رسانی نتایج ارزیابی عملکرد ویژه

 

 


1- دو سری کتاب اضافی تهیه شود یکی برای دکتر بهمنی و یک برای واحد خودمان

2- کتاب های درخواستی با هزینه شخصی، جداگانه و سریع تهیه شود و مبلغ تخفیف هم برای هزینه پیک استفاده شود.

3- تا حد ممکن کتاب های اهدایی از یک جا تهیه شود و یک لیست کتاب و فاکتور داشته باشیم تا پیچیدگی کار خصوصا در خود توگا کم شود.

4- با مدیران خودمان (هم سلسله مراتب خودم و هم کلیه مدیران) اتمام حجت کنیم که ممکن است با توجه به پرداخت با تاخیر توگا، چاپ شان تمام شود.

5- کار با صانعی  (آقای علی محمدی) کم سختی داشت چرا که فروشنده بودند و سرشان خیلی شلوغ بود و به سختی می شد با آنها هماهنگی کرد ولی چون کتاب های مان از انتشارات  های متفاوتی بود و نمی توانستیم با یک انتشارات متسقیم کار کنیم، مجبور به این کار بودیم و خوب فکر می کنم ارزشش را داشته باشد. در واقع دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. البته صانعی تخفیف بیشتر از 10% نمی توانست بدهد.

6- کار با 30بوک باز سیستمی تر بود (خانم جلینی)، چون به نوعی توزیع کننده هم بودند تخفیف های بهتری هم می دادند گرچه این محدودیت را داشتند که با ناشرهای زیادی کار نمی کردند. این هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

7-با انتشارات جیحون (آزادی) هم می توانستیم کار کنیم چرا که هم بیشتر کتاب هایش در حوزه روان شناسی بود که به کتاب های صوتی ما می خورد و هم اینکه قبلا هم با چند شرکت مپنا کار کرده است.

 

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها